معرفی كتاب سفینة البحار
بهترین و مفیدترین كتاب مرحوم شیخ عباس قمى همین كتاب- سفینة البحار - است كه در زمینه احادیث است و كشتى بحار است ، یعنى ایشان احادیث بحار مرحوم مجلسى را با لغات مشخص كرده است و در واقع یك فهرستى است از احادیثى كه در كتاب بحار مرحوم مجلسى است . ایشان در این كتاب اندكى از نهایه ابن اثیر تقلید كرده با این تفاوت كه ابن اثیر بیشتر به لغت توجه داشته و ایشان بیشتر به احادیث . [1]
مقام معنوی محدث قمی
مرحوم حاج شیخ عباس قمى ( رضوان الله علیه ) كه مرد بسیار با تقوایى بوده [2] این داستان را در قم بالاى منبر نقل كرده بود و من آن را از دو نفر از مراجع تقلید زنده حاضر كه پاى منبرش بوده اند شنیدم ، یكى آیت الله گلپایگانى است ، ایشان گفتند من خودم پاى منبرش بودم ، گفت من در جوانى كه حالم خوب بود ولى حالا چنین نیستم یك وقتى كه حالى داشتم ، رفتم به زیارت وادى السلام یك وقت احساس كردم كه یك صداى مهیبى از آن دوردستها مىآید ، درست مثل اینكه شترى را بخواهند داغ كنند و این شتر نعره بكشد . ولى هر چه اطرافم را نگاه كردم شترى ندیدم اما صداى نعره ، عجیب مىآمد . وادى السلام خلوت بود . در این بین متوجه شدم كه در آن سر وادى السلام چند نفر حركت مى كنند . گفتم شاید اینها دارند شتر داغ مى كنند . همین طور آرام آرام راه افتادم و به طرف آنها رفتم . دیدم بله ، صدا از همان جا مىآید ولى وقتى كه رسیدم دیدم آنجا شترى نیست ، میتى را آورده اند و مى خواهند دفن كنند و این صدا صداى همین میت است و من به این شدت مى شنوم و اینها نمى شنوند ، من از آن سر وادى السلام این صدا را مى شنیدم ، خیال مى كردم شتر داغ مى كنند ، حالا هم آمده ام اینجا و مى شنوم ، ولى اینها نمى شنوند .
حال خیال نكنید هر آواز و هر صدایى كه در عالم باشد همه مى شنوند . آن صدا ، صداى دیگرى است و آن گوش هم باید گوش دیگرى باشد . [3]
لینك مرتبط :
- شیخ جعفر شوشتری و حاج شیخ عباس قمی، دو واعظ نمونه
- شكایت مرحوم حاج شیخ عباس قمی از نُسّاخ
-
[2] - ما دوره ایشان را درك نكردیم به این معنا كه تا ایشان در مشهد بودند ما بچه و كوچك بودیم و وقتى هم كه ایشان به قم آمده بودند باز ما در قم نبودیم . وقتى ما به قم رفتیم ایشان تازه از قم رفته بودند و بعد هم طولى نكشید كه در گذشتند و شرف[ ملاقات و مصاحبت ایشان] نصیب ما نشد ، ولى از هر كس كه با این مرد بزرگ بوده است شنیدیم ، این مرد را به عنوان مجسمه اى از تقوا و خداترسى و خداشناسى شناخته بود . افراد شكاك بدبین كه چنین اشخاصى را من دیده ام كه اینها به اصطلاح به فلك ایمان پیدا نمى كنند ، به همه مردم بدبین هستند و هر آدم عادلى را كه بگویید ، به او بدبینى دارند به حاج شیخ عباس كه مى رسیدند مى گفتند : نه ، او آدم خوبى است . یك چنین آدمى بود .