در
آرشیو خبر
721 مورد
بازدید : 2007      تاریخ درج : 1388/2/13
مشارکت کنید
برای ارسال خبر کلیک کنید


منبع خبر:

به گزارش خبر نگار اجتماعی برنا،آنچه در زندگی این شهید بزرگوار خودنمایی می کند ، این است که حیات پربرکت وی همواره بر مدار ارزش ها و کرامت انسانی چرخید و ایشان همواره تمام سعی خود را برای شناساندن بهتر خدا، مکتب و دین اسلام برای دیگران به کار بست و به هیچ بیگانه ای مجال تجاوز به ارزشهای دین اسلام را نداد، ایشان به عنوان یک معلم راستین در سنگر تعلیم و تعلم قدم نهادو در این راه به قله های رفیع دست یافت‎.

  • مطهری و حسینیه ارشاد


با نگاهی به زندگی شهید مطهری به فشردگی و تلاش های شبانه روزی اوپی می بریم . اودر قریه فریمان در نزدیکی مشهد متولد شد و در نوجوانی به حوزه علمیه این شهر و پس از چند سال به حوزه علمیه قم رفت.این دوران زمانی بود که رضا شاه بر حوزه های علمیه فشار وارد می کرد و تنها اندکی از فوت حاج شیخ عبد الکریم حائری مؤسس حوزه علمیه قم می گذشت.مطهری مدت 15 سال در قم و در محضر بزرگانی چون بروجردی، امام خمینی و همچنین سید محمد حسین طباطبایی فیلسوف عالیقدر جهان اسلام گذرانید.
مطهری به سال 1331 به تهران آمد و در مدرسه مروی به تحقیق مشغول شد و سه سال بعد به عنوان استاد دانشگاه در دانشکده الهیات و معارف اسلامی آغاز بکارکرد.فعالیتهای سیاسی مطهری بطور جدی با قیام 15 خرداد 1342 آغاز شد.در زندگینامه مختصری که در مقدمه آثار وی چاپ شده (1372، شرح حال آمده در این قسمت عمدتا متکی بر همین زندگینامه است) .چند بار زندان و بازداشت در کارنامه فعالیتهای وی ثبت شده است که اولین آن 15 خرداد 42 بود.مطهری در رهبری مذهبی هیاتهای مؤتلفه اسلامی هم شرکت داشت.وی در سال 1346 به اتفاق جمعی دیگر در تاسیس حسینیه ارشاد نقش مهمی بر عهده گرفت و پس از بروز مشکلاتی با دیگر اعضاء در مسجد الجواد، مسجد جاوید و ارک تهران به فعالیتهای خود ادامه داد.مطهری در شرایط به ثمر رسیدن نهضت اسلامی از معتمدین و مشاورین اصلی امام خمینی بود و از سوی ایشان در تشکیل شورای انقلاب عهده دار مسئولیتهایی گشت.وی سرانجام در سال 1358 از سوی گروه تروریستی فرقان که گرایشات افراطی ضد روحانی داشتند، ترور شد.
مطهری در راستای احیاء معرفت و اندیشه دینی به پیوند حوزه و دانشگاه توجه خاص داشت.وی از جمله معدود روحانیون برجسته بود که با روشنفکران دانشگاهی مراوده داشت و سعی می کرد از این طریق هم با عالم اندیشه از جمله اندیشه های برخاسته از غرب آشنایی بیشتری پیدا کند و هم با عمل خود نشان دهد کدام یک از اقشار و نیروها را مخاطب پیام و اندیشه خود قرار داده است.او می خواست که به نسل جوان و دانشگاهی بگوید که ماهیت و جوهر دین و اسلام چیست و از سوی دیگر، به نوبه خود برای حوزه ها و روحانیون از برداشتهای علمی و آموزه های رایج در علوم انسانی - اجتماعی حرف و حدیث داشته باشد.

  • مطهری از نگاه شاگردانش


حجت الاسلام فاکریکی ازشاگردان استاد مطهری درباره خصوصیات شهید مطهری ازلحاظ تعلیم و تربیت می گوید:در مقام تدریس، استاد چند خصیصه روحی داشت که بسیاری از موفقیت های ایشان در زمینه تعلیم، مدیون این خصایص بود.وی، تدریس را به عنوان عبادت و وظیفه دینی انجام می داد. او مدرس دینی بود نه مدرس شغلی. به عنوان یک وظیفه خدایی درس می داد. ما وقتی می گوییم مدرس شغلی، منظورمان این نیست که حتماً یک مدرس، درسی که می دهد در مقابلش پول بگیرد، ممکن است که در مقابل درس دادنش پول هم نگیرد، ولی مدرس شغلی باشد. منظور ما این است که گاهی می بینیم که یک نفر شغلش تدریس است. مثل کاسبی که صبح می رود، در دکانش را باز می کند، مدرس شغلی هم دکانش مدرسه است. منتها کارش این است که در کلاس، درسش را می دهد. یک چنین کسی ممکن است پول هم نگیرد ولی تدریس او، شغل اوست. مثلاً معلمی سی سال درس می داده بعد بازنشسته شده، حالا در خانه، بیکاری آزارش می دهد، می رود به مدرسه درس می دهد. چنین کسی درس دادن شغلش هست، یعنی مشغولیاتش هست.
اما یک وقت معلمی به عنوان انجام وظیفه درس می دهد. من درس می دهم تا این بچه چیز یاد بگیرد تا جامعه را نجات دهد و خودش ارشاد شود. آقای مطهری نخستین ویژگی اش در مقام درس دادن این بود که انسان وقتی پای درسش می نشست احساس می کرد ایشان در حال انجام وظیفه دینی است.
از نظر علمی هم باید بگویم، استاد مطهری قبل از آنکه مسئله ای را برای شاگرد مطرح کند، اول برای خودش پخته کرده بود، یعنی هرگز مسئله ای طرح نمی شد که برای خود ایشان کاملاً روشن نشده باشد. به همین دلیل هیچگاه در برابر هیچ پرسشی، دچار لکنت زبان نمی شد.
از نظر اخلاقی، ایشان در حدی بود که حکم مراد را برای شاگردان خود داشت. اساساً از طریق بیان، امکان نقل معنویات نیست و هیچ معنویتی با زبان به کسی منتقل نمی شود. با زبان تنها دانش انتقال می یابد اما بینش و ایمان منتقل نمی شود. در روایت داریم: من نجالس قال من یذکرکم الله رویته و یزید فی علمکم منطقه و یرغبکم فی الاخره عمله؛با کسی نشست و برخاست کنید که رؤیت او شما را به یاد خدا اندازد و سخنش دانش شما را افزون کند و عملش شما را به آخرت راغب کند.
او ادامه می دهد :استاد مطهری هرگز نسبت به شاگردش نظر تحقیرآمیز نداشت. یعنی حرف شاگرد را می شنید و به این وسیله به شاگردش اجازه عقده گشایی می داد. این خصیصه را آقای مطهری در مقام درس داشت. اگر وقت نبود، بعد از درس می نشست و گوش می کرد. حرف را می شنید و جواب او را می داد و این خصیصه ایشان در مقام تحقیق، بیشتر از مقام تدریس ایشان نقش داشت. استاد حرف های مخالفین را شنیده بود و خوب تحلیل کرده بود و پاسخ دقیق هر یک را آماده داشت. از همین رو، در ایران کسی را نداریم که به اندازه استاد در شناخت منطق های مخالف کار کرده باشد. یعنی مخصوصاً در این جهت، می شود ادعا کرد که ایشان از استاد خودش علامه طباطبایی(ره) جلوتر بود. ایشان به شاگردان میدان می داد. شاگرد را کوچک حساب نمی کرد و اساساً در برخورد با شاگرد رفیق بود.
یکی دیگر از شاگردان این شهید نقل می کند: از مشخصات بارز برخورد استاد به هنگام تدریس بود. وقتی که درس فلسفه می داد شاگرد می توانست بدون آنکه تصور کند که با یک روحانی مسلمان معتقد سروکار دارد، بهره علمی و عالمانه ببرد. و نیز چنین است وقتی کسی آثار فلسفی اش را می خواند. چرا که رشته فکر منظم است و توالی منطقی دارد. قدم به قدم هم محتوی می دهد و هم اجازه تشکیک. دست را می گیرد و پا به پا می برد تا شیوه راه رفتن بیاموزد. نه تنها در آثار فلسفی و در کلاسهایش، که در همه آثار و منبرهایش،البته به تناسب مخاطبانش، بالاخره سرانجام، برخورد او برخورد تعلیمی است، نه تزریقی و خطابی. حتی فرازهای عرفانی بحث هایش هم نهایتاً تعلیم عرفان است و نه تزریق آن. و باز حتی در سنت ذکر مصیبت در پایان منبرهایش هم عنصر تعلیم بیش از مایه هیجان دخالت دارد.

  • معلم ،فکر شاگردان را پرورش دهد

استاد مرتضی مطهری نمونه کامل و راستین یک معلم انسان ساز است که در تارک زمان درخشیده است و قله های بلندی را فتح ساخته و انسانهای بزرگی را تربیت نموده و با تالیفات خود به هنر «معلمی» خود استمرار بخشیده است. در نگاه او معلمی یعنی :«معلم باید نیروی فکری متعلم را پرورش دهد و او را به سوی استقلال رهنمون شود. باید قوه ابتکار او را زنده کند؛ یعنی در واقع، کار معلم آتش گیره دادن است. فرق است میان تنوری که شما بخواهید آتش از بیرون بیاورید و در آن بریزید تا آن را داغ کنید و تنوری که در آن هیزم و چوب جمع است و شما فقط آتش گیره از خارج می آورید و آن قدر زیر این چوب ها و هیزم ها قرار می دهید که اینها کم کم مشتعل شود.»

کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است