در
مشارکت کنید
برای ارسال سوال کلیک کنید
 
پرسش:
با سلام به شما عزیزان من جوانی هستم 20 ساله و مقیم آلمان و می خواهم در مورد اینکه بعد از مرگ چه می شود و روح به چه عاقبتی دچار می شود دلایلی به من بگوئید لطف کنید از قرآن عظیم الشان باشد ممنون از وب سایت خوبتان.
پاسخ:

با تفحص در آثار علامه شهید مرتضی مطهری پاسخی را برای شما انتخاب کردیم که امیدواریم مطلوب واقع گردد. ایشان می فرمایند:

انسان بلافاصله پس از مرگ وارد مرحله‏ای دیگر از حیات می‏گردد که همه چیز را حس می‏کند، از چیزهایی لذت می‏برد و از چیزهای دیگر رنج؛ البته لذت و رنجش بستگی دارد به افکار و اخلاق و اعمالش در دنیا. این مرحله ادامه دارد تا آنگاه که قیامت کبری بپا شود. در آن هنگام در اثر یک سلسله انقلاب ها و دگرگونی های بی‏نظیر که در آنِ واحد جهان را فرا می‏گیرد و از دورترین ستارگان گرفته تا زمین ما، همه مشمول آن دگرگونی می‏شوند، این مرحله یا این عالم که برای هر کسی یک فاصله و حد وسط میان دنیا و قیامت می‏شود، پایان می‏پذیرد.

پس، از نظر قرآن کریم عالم پس از مرگ در دو مرحله صورت می‏گیرد، و به تعبیر صحیح‏تر انسان پس از مرگ دو عالم را طی می‏کند: عالمی که مانند عالم دنیا پایان می‏پذیرد و «عالم برزخ» نامیده می‏شود، دیگر عالم قیامت کبری که به هیچ وجه پایان نمی‏پذیرد. اینک بحث مختصری درباره عالم برزخ و بحثی درباره عالم قیامت.

عالم برزخ‏:

اگر چیزی میان دو چیز دیگر حائل و فاصله باشد، آن چیز را «برزخ» می‏نامند.

قرآن کریم از زندگی پس از مرگ تا قیامت کبری با کلمه «برزخ» تعبیر کرده است.

در سوره مؤمنون آیه 99 و 100 می‏فرماید:

حَتَّی إِذا جاءَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قالَ رَبِّ ارْجِعُونِ. لَعَلِّی أَعْمَلُ صالِحاً فِیما تَرَکْتُ کَلَّا إِنَّها کَلِمَةٌ هُوَ قائِلُها وَ مِنْ وَرائِهِمْ بَرْزَخٌ إِلی‏ یَوْمِ یُبْعَثُونَ.

تا آنگاه که یکی از آنها را مرگ فرا می‏رسد، می‏گوید: پروردگارا! مرا بازگردان، باشد کار شایسته‏ای در زمینه‏هایی که نکرده‏ام انجام دهم. ابداً، این صرفاً سخنی است که او گوینده آن است و از جلو آنها (از حین مرگ) تا روزی که مبعوث شوند برزخ و فاصله‏ای است.

این آیه تنها آیه‏ای است که فاصله میان مرگ و قیامت را «برزخ» خوانده است.

علمای اسلام از همین جا اقتباس کرده و نام عالم بعد از دنیا و قبل از قیامت کبری را «عالم برزخ» نهاده‏اند.

در این آیه از ادامه حیات بعد از مرگ، همین قدر سخن آمده است که انسانهایی پس از مرگ اظهار پشیمانی می‏کنند و درخواست بازگرداندن به دنیا می‏نمایند و به آنها پاسخ منفی داده می‏شود. این آیه کاملًا صراحت دارد که انسان پس از مرگ دارای نوعی حیات است که تقاضای بازگشت (رجوع) می‏کند ولی تقاضایش پذیرفته نمی‏شود.

آیاتی که دلالت می‏کند که انسان در فاصله مرگ و قیامت از نوعی حیات برخوردار است و در آن حال شدیداً احساس می‏کند، گفت و شنود دارد، لذت و رنج و سرور و اندوه دارد و بالاخره از نوعی زندگانی سعادت‏آمیز [یا شقاوت‏آلود] برخوردار است، زیاد است. مجموعاً در حدود 15 آیه است که در قرآن کریم به نحوی از انحاء یک جریان حیاتی را یاد کرده است که می‏رساند انسان در فاصله بین مرگ و قیامت از یک حیات کامل برخوردار است. این آیات بر چندگونه است:

1. آیاتی که جریان یک سلسله گفت و شنودها میان انسانهای صالح و نیکوکار و یا انسانهای فاسد و بدکار را با فرشتگان الهی یاد می‏کند که بلافاصله بعد از مرگ صورت می‏گیرد. این‏گونه آیات زیاد است. آیه 97 از سوره نساء و آیه 100 از سوره مؤمنون... از این‏گونه آیات است.

2. آیاتی که علاوه بر مضمون آیات بالا رسماً می‏گویند که فرشتگان پس از آن گفت و شنودها به صالحان و نیکوکاران می‏گویند از این پس از نعمتهای الهی بهره گیرید؛ یعنی آنها را در انتظار رسیدن قیامت کبری نمی‏گذارند. دو آیه ذیل مشتمل بر این مطلب است:

الَّذِینَ تَتَوَفَّاهُمُ الْمَلائِکَةُ طَیِّبِینَ یَقُولُونَ سَلامٌ عَلَیْکُمْ ادْخُلُوا الْجَنَّةَ بِما کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ[1].

آنان که در حالی که پاکیزه‏اند فرشتگان آنان را تحویل می‏گیرند و فرشتگان به آنها می‏گویند: درود بر شما! همانا به موجب کردارهای شایسته‏تان وارد بهشت گردید.

قِیلَ ادْخُلِ الْجَنَّةَ قالَ یا لَیْتَ قَوْمِی یَعْلَمُونَ. بِما غَفَرَ لِی رَبِّی وَ جَعَلَنِی مِنَ الْمُکْرَمِینَ[2].

 (پس از مرگ) به او گفته شد: داخل بهشت شو! او گفت: ای کاش مردم من که سخن مرا نشنیدند اکنون می‏دانستند که چگونه پروردگارم مرا آمرزید و مرا جزء بندگان مکرّم خویش قرار داد.

در آیات قبل از این آیه جریان محاوره این مرد مؤمن (مؤمن آل یس) با قومش نقل شده که مردم را به پیروی رسولانی که در شهر انطاکیه مردم را به ترک پرستش غیر خدا و پرستش مخلصانه خدا می‏خواندند دعوت می‏کند و سپس ایمان و اعتقاد خویش را اظهار می‏دارد و از آنها می‏خواهد که سخن او را بشنوند و به راه او بروند.

در این آیات می‏گوید: ولی آن مردم سخن او را نشنیدند تا آنگاه که او به جهان دیگر رفت. در آن جهان در حالی که مغفرت و کرامت الهی را درباره خویشتن مشاهده کرد، آرزو کرد که ای کاش قوم من که هنوز در دنیایند از وضع سعادتمندانه من در این جهان آگاه می‏شدند. بدیهی است که همه این جریانها قبل از قیامت کبری است، زیرا در قیامت کبری همه اولین و آخرین جمع‏اند و کسی در روی زمین باقی نیست.

ضمناً این نکته را باید بدانیم که آنچه پس از مرگ برای اهل سعادت آماده شده، بهشتهاست نه بهشت؛ یعنی انواع بهشتهاست. بهشتها در آخرت به حسب مقامات قرب الهی متفاوت‏اند. بعلاوه همان طور که در اخبار و روایات اهل بیت علیهم السلام رسیده است، بعضی از این بهشتها مربوط به عالم برزخ است نه عالم قیامت. علیهذا این‏که در دو آیه فوق کلمه بهشت آمده است نباید سبب اشتباه شود که مربوط به قیامت است.

3. دسته سوم آیاتی است که در آن آیات سخنی از گفت و شنود فرشتگان با انسانها در میان نیست بلکه مستقیماً از حیات انسانهای سعادتمند و نیکوکار یا انسانهای بی‏سعادت و بدکار و تنعم دسته اول و عذاب و رنج دسته دوم در فاصله مرگ و قیامت یاد شده است. دو آیه ذیل از این گونه است:

وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَمْواتاً بَلْ أَحْیاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ. فَرِحِینَ بِما آتاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ یَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذِینَ لَمْ یَلْحَقُوا بِهِمْ مِنْ خَلْفِهِمْ أَلَّا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ[3].

گمان مبر آنان که در راه خدا کشته شده‏اند مرده‏اند، بلکه نزد پروردگار خویش زنده‏اند و روزی داده می‏شوند. بدانچه خدا از فضل و رحمت خویش به آنها عنایت کرده شادمان‏اند و آرزو می‏کنند که بشارت شهادت دوستان دنیاشان به آنها برسد تا آنها را با خود در این شهادت شریک ببینند.

وَ حاقَ بِآلِ فِرْعَوْنَ سُوءُ الْعَذابِ. النَّارُ یُعْرَضُونَ عَلَیْها غُدُوًّا وَ عَشِیًّا وَ یَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ أَدْخِلُوا آلَ فِرْعَوْنَ أَشَدَّ الْعَذابِ[4].

عذاب ناراحت‏کننده، آتش، بر فرعونیان احاطه کرد، هر بامداد و شامگاه بر آن عرضه می‏شوند. آنگاه که قیامت بپا شود (گفته می‏شود) فرعونیان را در شدیدترین عذاب داخل نمایید.

این آیه کریمه دو نوع عذاب برای فرعونیان ذکر می‏کند: یکی قبل از قیامت که از آن به «سوء العذاب» تعبیر شده است و آن این است که روزی دو بار بر آتش عرضه شوند بدون آنکه وارد آن گردند، دوم بعد از قیامت که از آن به «اشدّ العذاب» تعبیر شده است که فرمان می‏رسد که آنها را داخل آتش نمایید. در مورد عذاب اول، از بامداد و شامگاه نام برده شده است برخلاف عذاب دوم. همان‏طور که امیرالمؤمنین علی علیه السلام در توضیح و تفسیر این آیه فرموده است، بدین جهت است که عذاب اول مربوط است به عالم برزخ و در عالم برزخ به تبع عالم دنیا صبح و شام و هفته و ماه و سال هست، برخلاف عذاب دوم که مربوط به عالم قیامت است و در آنجا صبح و شام و هفته و ماه و غیره وجود ندارد.

در روایات و اخباری که از رسول اکرم صلی الله علیه و آله و امیرالمؤمنین علی علیه السلام و سایر ائمه اطهار علیهم السلام رسیده است، درباره عالم برزخ و حیات اهل ایمان و اهل معصیت در این دوره، فراوان تأکید شده است.

رسول خدا در جنگ بدر پس از فتح مسلمین و کشته شدن گروهی از سران متکبران قریش و انداختن بدنهای آنها در یک چاه حوالی بدر، سر به درون چاه برد و به آنها رو کرده، گفت: ما آنچه را خداوند به ما وعده داده بود محقق یافتیم، آیا شما نیز وعده‏های راست خدا را به درستی دریافتید؟ بعضی از اصحاب گفتند: یا رسولَ‏اللَّه! شما با کشته‏شدگان و مردگان سخن می‏گویید! مگر اینها سخن شما را درک می‏کنند؟! فرمود: آنها اکنون از شما شنواترند.

از این حدیث و امثال آن استفاده می‏شود که با آنکه با مرگ میان جسم و جان جدایی واقع می‏شود، روحْ علاقه خود را با بدن که سالها با او متحد بوده و زیست کرده بکلی قطع نمی‏کند.

امام حسین علیه السلام در روز دهم محرم پس از آنکه نماز صبح را با اصحاب به جماعت خواند، برگشت و خطابه کوتاهی برای اصحاب و یاران ایراد کرد. در آن خطابه چنین گفت:

اندکی صبر و استقامت؛ مرگ جز پلی نیست که شما را از ساحل درد و رنج به ساحل سعادت و کرامت و بهشتهای وسیع عبور می‏دهد[5].

در حدیث است که:

مردم خوابند، همین که می‏میرند بیدار می‏شوند[6].

مقصود این است که درجه حیات بعد از مردن از پیش از مردن کاملتر و بالاتر است. همان طور که انسان در حال خواب از درجه درک و احساس ضعیفی برخوردار است، حالتی نیمه زنده و نیمه مرده دارد و هنگام بیداری آن حیات کاملتر می‏شود، همچنین حالت حیات انسان در دنیا نسبت به حیات برزخی درجه‏ای ضعیف‏تر است و با انتقال انسان به عالم برزخ کاملتر می‏گردد.

لازم است دو نکته را در اینجا یادآوری کنیم:

الف. مطابق آنچه از روایات و اخبار پیشوایان دین رسیده است، در عالم برزخ فقط مسائلی که انسان باید بدانها اعتقاد و ایمان داشته باشد مورد پرسش و رسیدگی واقع می‏شود؛ رسیدگی به سایر مسائل موکول به قیامت است.

ب. کارهای خیر بازماندگان مردگان که به نیت اینکه ثواب و اجرش از آنها باشد صورت می‏گیرد، برای آنها موجب خیر و رفاه و سعادت می‏شود. مطلق صدقات، اعم از صدقات جاریه (یعنی تأسیس مؤسسات خیریه که سودش برای خلق خدا جریان دارد و باقی می‏ماند) و یا صدقات غیر جاریه که یک عمل زودگذر است، اگر به این قصد صورت گیرد که اجر و پاداشش برای پدر و یا مادر و یا دوست و یا معلم و یا هر کس دیگر که از دنیا رفته، بوده باشد، مانند هدیه‏ای برای رفتگان محسوب می‏شود و موجب سرور و شادمانی آنها می‏گردد و همچنین است دعا و طلب مغفرت و حج و طواف و زیارت به نیابت از آنها.

ممکن است فرزندانی در زمان حیات پدر و مادر خدای ناخواسته آنها را ناراضی کرده باشند ولی بعد از درگذشت آنها طوری عمل کنند که رضایت آنها را به دست آورند، همچنان که عکس آن نیز ممکن است.

قیامت کبری‏:

مرحله دوم حیات جاوید، قیامت کبری است. قیامت کبری برخلاف عالم برزخ که مربوط به فرد است و هر فردی بلافاصله وارد عالم برزخ می‏گردد، مربوط است به جمع، یعنی به همه افراد و همه عالم؛ حادثه‏ای است که همه اشیاء و همه انسانها را دربر می‏گیرد و واقعه‏ای است که برای کل جهان رخ می‏دهد؛ کل جهان وارد مرحله جدید و حیات جدید و نظام جدید می‏گردد.

قرآن کریم که ما را از حادثه بزرگ قیامت آگاه کرده است ظهور این حادثه بزرگ را مقارن با خاموش شدن ستارگان، بی‏فروغ شدن خورشید، خشک شدن دریاها، هموار شدن ناهمواریها، متلاشی شدن کوهها و پیدایش لرزشها و غرّشهای عالمگیر و دگرگونیها و انقلابات عظیم و بی‏مانند بیان کرده است. مطابق آنچه از قرآن کریم استفاده می‏شود تمامی عالم به سوی انهدام و خرابی می‏رود و همه چیز نابود می‏شود و بار دیگر جهان نوسازی می‏شود و تولدی دیگر می‏یابد و با قوانین و نظامات دیگر که با قوانین و نظامات فعلی جهان تفاوتهای اساسی دارد، ادامه می‏یابد و برای همیشه باقی می‏ماند.

قیامت در قرآن کریم با نامها و عنوانهای مختلف خوانده شده است که هرکدام نشان‏دهنده وضع مخصوص و نظام مخصوص حاکم بر آن است. مثلًا از آن جهت که همه اولین و آخرین در یک سطح قرار می‏گیرند و ترتیب زمانی آنها از بین می‏رود «روز حشر» یا «روز جمع» یا «روز تلاقی» خوانده شده است و از آن جهت که باطنها آشکار و حقایقِ بسته و پیچیده باز می‏شوند «یَوْمَ تُبْلَی السَّرائِرُ»[7] یا «روز نشور» نامیده شده است و از آن جهت که فناناپذیر و جاوید است «یوم الخلود» و از آن جهت که انسانهایی سخت در حسرت و ندامت فرو می‏روند و احساس غبن می‏کنند که چرا خود را برای چنین مرحله‏ای آماده نکرده‏اند «یوم الحسرة» یا «یوم التغابن» و از آن جهت که بزرگترین خبرها و عظیم‏ترین حادثه‏هاست «نبأ عظیم» خوانده شده است.[8]

آنچه گفتیم مختصری بود در باره عالم بعد از مرگ


[1] . نحل/ 32.

[2] . یس/ 26 و 27.

[3] . آل‏عمران/ 169 و 170.

[4] . مؤمن/ 45 و 46.

[5] . معانی‏الاخبار، ج 3/ ص 289؛ اعتقادات صدوق، باب یازدهم.

[6] . المحجّة البیضاء، ج 7/ ص 42.

[7] . طارق/ 9.

[8] . مجموعه‏آثاراستادشهیدمطهری، ج‏2، ص: 520 تا ص: 526


پایگاه شهید مطهری کد: 96-h،
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است