در
مشارکت کنید
برای ارسال سوال کلیک کنید
 
پرسش:
معنا و مفهوم پرستش چیست؟ پرستش چه رابطه ای است ؟
پاسخ:

 

شناخت خدای یگانه به عنوان کاملترین ذات با کاملترین صفات، منزّه از هرگونه نقص و کاستی، و شناخت رابطه او با جهان که آفرینندگی و نگهداری و فیّاضیت، عطوفت و رحمانیت است، عکس‏العملی در ما ایجاد می‏کند که از آن به «پرستش» تعبیر می‏شود.

پرستش نوعی رابطه خاضعانه و ستایشگرانه و سپاسگزارانه است که انسان با خدای خود برقرار می‏کند. این نوع رابطه را انسان تنها با خدای خود می‏تواند برقرار کند و تنها در مورد خداوند صادق است؛ در مورد غیرخدا نه صادق است نه جایز.

شناخت خداوند به عنوان یگانه مبدأ هستی و یگانه صاحب و خداوندگار همه چیز، ایجاب می‏کند که هیچ مخلوقی را در مقام پرستش، شریک او نسازیم. قرآن کریم تأکید و اصرار زیاد دارد بر اینکه عبادت و پرستش باید مخصوص خدا باشد؛ هیچ گناهی مانند شرک به خدا نیست.

...برای اینکه مفهوم و معنی پرستش روشن شود و تعریف صحیحی بتوانیم از آن به دست دهیم لازم است دو مقدمه ذکر کنیم:

1. پرستش یا قولی است یا عملی. پرستش قولی عبارت است از یک سلسله جمله‏ها و اذکار که به زبان می‏گوییم، مانند قرائت حمد و سوره و اذکاری که در رکوع و سجود و تشهد نماز می‏گوییم و ذکر لبیک که در حج می‏گوییم. پرستش عملی مانند قیام و رکوع و سجود در نماز یا وقوف عرفات و مشعر و طواف در حج.

غالباً عبادتها، هم مشتمل است بر جزء قولی و هم بر جزء عملی، مانند نماز و حج، که هم بر جزء قولی مشتمل‏اند و هم بر جزء عملی.

2. اعمال انسان بر دو نوع است: بعضی از اعمال خالی از منظور خاص است و به عنوان علامت یک چیز دیگر صورت نمی‏گیرد، بلکه صرفاً به خاطر اثر طبیعی و تکوینی خودش صورت می‏گیرد. مثلًا یک کشاورز از آن جهت یک سلسله کارهای مربوط به کشاورزی را انجام می‏دهد که اثر طبیعی آن کارها را بگیرد...همچنین یک خیاط در کارهای خیاطی..

ولی برخی از کارها را به عنوان علامت یک سلسله مقصودها و ابراز نوعی احساسات انجام می‏دهیم، مانند اینکه به علامت تصدیق، سر خود را رو به پایین می‏آوریم و به علامت فروتنی، دم در می‏نشینیم و به علامت تعظیم و تکریمِ شخص دیگر خم می‏شویم.

بیشترین کارهای انسان از نوع اول است و کمترین آن از نوع دوم؛ ولی به هر حال قسمتی از کارهای انسان از این نوع است که کاری برای ابراز مقصودی و نشان دادن احساسی صورت می‏گیرد. این نوع کار در حکم کلمات و الفاظ و لغات مستعمل و رایج است که برای افاده یک منظور و ابراز یک نیت به کار می‏رود.

اکنون که این دو مقدمه دانسته شد می‏گوییم پرستش، چه قولی و چه عملی،

یک کار «معنی‏دار» است. انسان با اقوال عابدانه خویش حقیقت بلکه حقایقی را ابراز می‏دارد و با اعمال عابدانه خود، از قبیل رکوع و سجود و وقوف و طواف و امساک، همان را می‏خواهد بگوید که با اذکار قولی خود می‏گوید.

آنچه انسان در عبادت قولی و عملی خود ابراز می‏دارد چند چیز است:

1. ثنا و ستایش خدا به صفات و اوصافی که مخصوص خداست؛ یعنی اوصافی که مفهومش کمال مطلق است، مثلًا علم مطلق، قدرت مطلقه، اراده مطلقه. معنی کمال مطلق و علم مطلق و قدرت و اراده مطلقه این است که محدود و مشروط به چیزی نیست و مستلزم بی‏نیازی خداوند است.

2. تسبیح و تنزیه خدا از هرگونه نقص و کاستی از قبیل فنا، محدودیت، نادانی، ناتوانی، بخل، ستم و امثال اینها.

3. سپاس و شکر خدا به عنوان منشأ اصلی خیرها و نعمتها و اینکه نعمتهای ما همه و همه از اوست و غیر او وسیله‏هایی است که او قرار داده است.

4. ابراز تسلیم محض و اطاعت محض در برابر او و اقرار به اینکه او بلاشرطْ مطاع است و استحقاق اطاعت و تسلیم دارد. او از آن جهت که خداست شایسته فرمان دادن است و ما از آن جهت که بنده هستیم شایسته اطاعت و تسلیم در برابر او.

5. او در هیچ یک از مسائل بالا شریک ندارد. جز او کامل مطلق نیست؛ جز او هیچ ذاتی منزّه از نقص نیست؛ جز او کسی منعم اصلی و منشأ اصلی نعمتها که همه سپاسها به او برگردد نیست؛ جز او هیچ موجودی استحقاق مطاع محض بودن و تسلیم محض در برابر او شدن را ندارد. هر اطاعتی مانند اطاعت پیامبر و امام و حاکم شرعیِ اسلامی و پدر و مادر یا معلم باید به اطاعت از او و رضای او منتهی شود وگرنه جایز نیست.

این است عکس‏العملی که شایسته یک بنده در مقابل خدای بزرگ است و جز در مورد خدای یگانه در مورد هیچ موجودی دیگر نه صادق است نه جایز.[1]

 

 

 

 



[1] - برگرفته از مجموعه‏ آثار استاد شهید مطهری، ج‏2، ص: 98و97


،
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است